زندگی زیادی خسته کننده نیست؟ هرروز بیدار شی غذا بخوری بری مدرسه یا سرکار، سگ دو بزنی برای ادامه دادن مدرسه یا کارت و شب با تمام حس های منفی بخاطر به بطالت رسوندن زندگیت بخوابی؟ 

فردا امتحان مستمر مطالعات دارم کلا 9 تا درسه ولی من هیچی نخوندم یعنی حتی یه پاراگراف و نمیدونم قراره چطور امتحان بدم

حتی حوصله درس خوندن ندارم و تا الان تو اینستا گشتم و قرارا دوباره بگردم  فکنم دوباره ساعت چهار پامیشم و درس میخونم یا شب وقتی مامان و بابام خوابشون برد پا میشم درس میخونم

کلا یه امتحان دیگه بجز این مونده و من حوصله امتحان دادن ندارم.. از نهایی میترسم اولین امتحان نهایی ای هست که دارم همه جا دیدم میگن اسونه حتی اون کانال ابر بی‌اعصاب بغلی تو تلگرام که کلودی هم توش گفت اسونه ولی میترسم حس میکنم قراره بیوفتم نهمو و غرغرای خانواده و اینا 

حتی نمیدونم چرا چنل زدم تو روبیکا وقتی حتی خجالت میکشم به یه نفر پیام بدم و ازش بخوام چنلمو تبلیغ کنه  کلا دونفر تو چنلیم یکی خودم یکی دیگه فرندمه که اونو جزی از خودم میدونم و حساب نیس

جدا نمیدونم چرا اسم چنل رو گذاشم "دریای‌تاریکِ‌آرزوها" فقط حس میکردم اون موقع وایبشه 

حس کسی رو دارم که با پای برهنه داره توی جنگل تاریک راه میره و به تمام تاریکی های زندگی پی میبره و هر روز بیشتر از قبل تو باتلاق زندگی فرو میره

ولی بارون دیروز زیادی خوب بود 

امشب ماه گرفتگی عه البته باید بگیم نیم سایه گرفتگی دیگه تا 19 سال دیگه اتفاق نمیوفته و حتی من نمیدونم میتونم ببینمش یا نه 

زیادی سردمه یا زیادی هوا سرده برای اردیبهشت 

عکسه مال چنل کلودیه فقط حس کردم باید بگم و نگم زشته 

میدونم الان همه فک میکنن وای رزا چقد غرغر میکنه یا همون چسناله چون تو ریل هم همش میشنوم اینو ولی تو ریل خیلی کمتره خیلیی کمتر در حد غر زدن درمورد هوا و امتحان و اینا تو مدرسه خوب من فقط تو اجتماع مدرسه حضور دارم اره بنظر غیر واقعیه ولی نه با کسی میرم کافه نه پارک نه شهربازی هیچی عملا هیچ جایی جوری که لباسام همه قدیمیه و یه دفعه که اتفاقی یکی از بچه های کلاس منو بیرون دید شدم مسخره کل کلاس و حتی نمیخوام لباس بخرم چون بازم به سلیقه خانواده گرامیه

وای مامانم خیلی بهم میگه همه ی اسرار خانواده رو به همه نگو ولی الان دوباره زیر پا گذاشتمش نه؟ 

حتی انتظار یدونه کامنتم ندارم ولی خوب 

من زیادی اورثینک میکنم رفتارامو و این دردناکه برام 

حتی الان که هنوز پستو انتشار نزدمم دارم این پست و حرفامو اورثینک میکنم

 من‌‌غرغر‌نمیکنم‌فقط‌گاهی‌اوقات‌همه‌چیز‌از‌درز‌های‌روحم‌به‌بیرون‌سرازیر‌میشه‌واین‌ها‌

غرغر‌طلقی‌میشن‌