عشق؟نه مسخره‌ست هیچ وقت زیر بار نمیرم که عاشق شدم هیچ وقت 

ترجیح میدم اسمشو بزارم عادت کردن به یه فرد خاص،آخه عشق حس غربت میده بهم،حس دوری،حس نبودن،ترک شدن،نداشتن،گذشتن از چیزی که میخوای،درک نشدن،اشک،اندوه،زخم،غم،دلتنگی

اره عشق بهم این حسا رو میده پس میام بهش یه اسم دیگه میدم ولی تهش همونه؟عادت کردن به یه نفر هم تهش همونارو داشت 

تهش همون حسی که از کلمه عشق میگرفتم داشت پس یعنی من عاشق شدم؟نه نه نه زیر بار نمیرم

من میخندم،قهوه میخورم،کتاب میخونم،مدرسه میرم،باشگاه میرم،زبان میخونم،فیلم میبینم،موسیقی گوش میکنم،سینما میرم،تئاتر رفتم،مسافرت میرم،گاهی اتود میزنم و تهش یا پاره میشه و میره سطل زباله یا ادامه‌ش نمیدم،غذا های مورد علاقم رو میخورم،بازی میکنم،مریض شدم و خوب میشم،اتاقم رو مرتب میکنم من ...من تموم کارای عادی که بقیه مردم انجام میدن رو دارم انجام میدم،پس چرا دارم اون حسی که کلمه عشق بهم میده رو روی خودم احساس میکنم؟حس میکنم دارم اون رو باخودم حمل میکنم و از این مکان به اون مکان همراه خودم میبرم..!

من کامنتای چند پست قبل ترم رو خوندم به این امید که توش تنفر پیدا کنم،توش بی علاقگی نسبت به خودم پیدا کنم..

ولی ...ولی اون لعنتی این حسا تو پیامش نبود،پیاماش گرم و عادی بود مثل همیشه ...

اینکه اخرین پیامش یه حرف خیلی عادی بود در مورد یکی از دوستای مشترکمون ...چون اون باهامون قطع رابطه کرده بود همین،یه پیام بسیار بسیار عادی ...

نه نه نه من عاشق نیستم،نیستم 

فقط شاید همه روابطی که مثل مال ما بود تهش اینجوریه؟یعنی همه روابطی که ...بیخیالش اصلا

احتمالا فقط بخاطر اینه که اتفاقی دیدم اومده ....برگشته یا همچین چیزی 

درکل بخاطر من که برنگشته 

تازه الان یه نفرو پیش خودش داره،مطمئنم مخاطب اون متن با رنگ سفید و پس زمینه مشکی(کفر پرستیدنت به هر جهنمی می‌ارزه)که زیرش با رنگ قرمز نوشته بود ( تمومِ من .___ ) بعد شیش یا هفت ماه من نبودم 

یکی دیگه بوده ...

ولی شب بدون دریاش زیبایی نداره،پس باید همیشه پیش دریاش باشه

احتمالا زمان این حرفت همون شیش ماه پیش تموم شد آیومی،و احتمالا منم همون شیش ماه پیش تموم شدم.بدون اینکه خودم دلیلشو بدونم و حتی بدونم چرا باهام کات کردی 

من مستحق دونستن دلیلش بودم نه اینکه بعد چهار ماه از دوستت بشنوم که بهم گفت شما خیلی وقته کات کردین 

من مستحق دونستن بودم .